...
...
امروز صبح قبل طلوع خورشید نوشته ی روی سنگ قبرم رو پیدا کردم !
با امیر پیداش کردیم !
حواسم به نوشته ی روی سنگ قبرش نبود ،
تو حال خودم بودم !
امیر گفت همین طوری اومدی اینجا ؟
گفتم آره همین طوری !
گفت چقد نوشته اش قشنگِ
سرمو آوردم بالا و شروع کردم به خوندن :
" از رَنـــــجِ بـودن رَستــــ ـ ... "
+ اسمت یادم نیست ولی ببخشید اگه نوشتتو دزدیدم
آخه بدجور به دلم نشست ...
+ خدابیامرزتت
+ امیر میشه یه لطفی در حقم کنی !
این متن رو برسونی به دستِ خانوادم اگه زودتر از اونا رفتم !
با امیر پیداش کردیم !
حواسم به نوشته ی روی سنگ قبرش نبود ،
تو حال خودم بودم !
امیر گفت همین طوری اومدی اینجا ؟
گفتم آره همین طوری !
گفت چقد نوشته اش قشنگِ
سرمو آوردم بالا و شروع کردم به خوندن :
" از رَنـــــجِ بـودن رَستــــ ـ ... "
+ اسمت یادم نیست ولی ببخشید اگه نوشتتو دزدیدم
آخه بدجور به دلم نشست ...
+ خدابیامرزتت
+ امیر میشه یه لطفی در حقم کنی !
این متن رو برسونی به دستِ خانوادم اگه زودتر از اونا رفتم !
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |